تو هر اپیزود دربارهی یه نقاشی یا مجسمه حرف میزنیم و دربارهی یه فلسفهای که فکر کردیم ربطی داره. با حمایت معاونت فرهنگی دانشگاه علامه طباطبایی
…
continue reading
حافظ بخونیم و از خوندنش لذت ببریم :) لطفاً پیشنهادات و انتقادات و نکتههای خودتون رو توی توییتر و ایستاگرام بهمون بگین. @hafezartistry اگه دوس داشتین توی سایت «حامی باش» ازمون حمایت کنین.
…
continue reading
بهترین فیلم های ایران و جهان به صورت صوتی
…
continue reading
خلاقیت خودتون رو کشف و بازیابی کنید. فقط با یه خودکار و یه دفتر یادداشت روزانه، پای صحبتهای من بنشینید. نوشتن معجزه میکنه. اون رو به زندگیتون دعوت کنید. نام موسیقی مورداستفاده در پادکست: Amore Lunita - Mix کد تخفیف خرید کتابهای جولیا کامرون از سایت ایران کتاب: mhavaee لینک حمایت مالی از پادکست راه هنرمند درصورت تمایل با هر مبلغ دلخواه شما: https://ppng.ir/d/MDfy راههای ارتباط با من: آیدی تلگرام: mhavaee وبسایت: mhavaee.com اینستاگرام: maedehavaee ایمیل: maedehavaee@gmail.com
…
continue reading
کافه هنر، یه مکان دنج و خلوته، که فارغ از مشغلههای روزمره، هر هفته روزهای جمعه می تونیم دور هم بشینیم و یه گپ هنری بزنیم. و اینجوریاست که تا به خودت میای، می بینی که به هنر علاقه مند شدی و شاید هم در آینده، شدی یه هنرمند حرفه ای.
…
continue reading
در این پادکست، اهمیت بکارگیری هوش مصنوعی در فرآیند طراحی را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهم و تلاش میکنم تا نکات و راهکارهایی ارائه دهم که به شما به عنوان مخاطبان عزیز کمک کنند تا از این تکنولوژی به نحوهای هوشمندانهتری در طراحی خود بهرهبرداری کنید. همچنین در این پادکست به موضوعات مهمی نظیر توسعه مهارتها و پیشرفت در مسیر خلاقیت و طراحی پرداخته و تجربههای شخصی خودم را نیز درباره چالشها و راههای پیشروی در دنیای طراحی به اشتراک میگذارم.
…
continue reading
پ
پادکست موتیف/Motif Podcast/روایتی از تاریخ هنر


1
پادکست موتیف/Motif Podcast/روایتی از تاریخ هنر
Hanna Tabatabayi
اگه تاریخ هنر و سر درآوردن از داستان و مفهومِ آثارِ تاریخی و هنری، همیشه از اون چیزایی بوده که پسِ ذهنتون بوده، اما کمتر وقت و حوصلهی رفتن سراغ کتابا و منابع تاریخ هنر رو داشتین، پادکست «موتیف» میتونه گزینهی جذابی براتون باشه. ما تو این پادکست خیلی خلاصه و به زبون ساده، تاریخِ جذاب و پرفراز و نشیبِ هنر رو از گذشتههای دورِ بشر شروع میکنیم و با هم توی بستر تاریخ جلو میایم.
…
continue reading
حجاب چهرهٔ جان میشود غبارِ تنم خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانیست روم به گلشنِ رضوان، که مرغ آن چمنم عیان نشد که چرا آمدم، کجا رفتم دریغ و درد که غافل ز کارِ خویشتنم چگونه طوف کنم در فضایِ عالم قدس؟ که در سراچهٔ ترکیب، تختهبند تنم اگر ز خون دلم بوی شوق میآید عجب مدار که همدرد نافهٔ ختنم طرازِ پیرهن زرکشم مبین…
…
continue reading
A
ARTLESS - Beyond Limits | بی هنر - فراتر از محدودیت ها

هوش مصنوعی بر روی نظم طراح ها تایر گذاشته، چرا؟ و چطوری میتونیم این مورد رو رفع کنیم!
…
continue reading
A
ARTLESS - Beyond Limits | بی هنر - فراتر از محدودیت ها

در این پادکست، اهمیت بکارگیری هوش مصنوعی در فرآیند طراحی را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهم و تلاش میکنم تا نکات و راهکارهایی ارائه دهم که به شما به عنوان مخاطبان عزیز کمک کنند تا از این تکنولوژی به نحوهای هوشمندانهتری در طراحی خود بهرهبرداری کنید.همچنین در این پادکست به موضوعات مهمی نظیر توسعه مهارتها و پیشرفت در مسیر خلاقیت و طراحی پرداخته و …
…
continue reading
تریلر پادکست بی هنر - فراتر از محدودیت ها
…
continue reading
دانی که چنگ و عود چه تَقریر میکنند؟ پنهان خورید باده که تکفیر میکنند ناموسِ عشق و رونقِ عُشّاق میبَرند منع جوان و سرزنش پیر میکنند جز قلبِ تیره هیچ نشد حاصل و هنوز باطل در این خیال که اِکسیر میکنند گویند رمزِ عشق مگویید و مشنوید مشکل حکایتیست که تَقریر میکنند ما از برونِ در شده مغرورِ صد فریب تا خود درونِ پرده چه تدبیر میکنند تشویشِ وقتِ پیر…
…
continue reading
در این قسمت، دو دوره از مهمترین دورههای سهگانهی هنر و تمدن شگفتانگیز مصر باستان رو روایت میکنیم: پادشاهی قدیم که به اون "عصر اهرام" هم گفته میشه و پادشاهی میانه که شکوفایی ادبیات از فرازهای مهم این دوره است. نویسنده: حنا طباطبایی گوینده: نگین شیدوش پالایش صوتی و صداگذاری: روزبه ملکی طراح گرافیک: نیلوفر مهرگان موسیقی متن: قطعات Duat I و Duat…
…
continue reading
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند بیخود از شعشعهٔ پرتوِ ذاتم کردند باده از جام تجلی صفاتم دادند چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند بعد از این رویِ من و آینهٔ وصف جمال که در آن جا خبر از جلوهٔ ذاتم دادند من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب؟ مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند هاتف آن روز به …
…
continue reading
حاشا که من به موسم گل ترک می کنم من لاف عقل میزنم این کار کی کنم مطرب کجاست تا همه محصول زهد و علم در کار چنگ و بربط و آواز نی کنم از قیل و قال مدرسه حالی دلم گرفت یک چند نیز خدمت معشوق و می کنم کو پیک صبح تا گلههای شب فراق با آن خجستهطلعت فرخنده پی کنم کی بود در زمانه وفا جام می بیار تا من حکایت جم و کاووس و کی کنم از نامۀ سیاه نترسم که روز حشر…
…
continue reading
روایت شکلگیریِ تمدن شگفتانگیز و افسانهای مصر باستان... در این قسمت از چگونگی به وجود آمدن تمدن مصر باستان، ساختارهای اجتماعی، اعتقادات، کارکرد هنر و تاریخ پرفراز و نشیب این سرزمین صحبت کردیم. نویسنده: حنا طباطبایی گوینده: نگین شیدوش پالایش صوتی و صداگذاری: روزبه ملکی طراح گرافیک: نیلوفر مهرگان موسیقی متن: قطعات Duat I و Duat II از آلبوم Duat گرو…
…
continue reading
رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید صفیر مرغ برآمد بط شراب کجاست؟ فغان فتاد به بلبل نقاب گل که کشید؟ ز روی ساقی مهوش گلی بچین امروز که گرد عارض بستان خط بنفشه دمید چنان کرشمه ساقی دلم ز دست ببرد که با کسی دگرم نیست برگ گفت و شنید من این مرقع رنگین چو گل، بخواهم سوخت که پیر باده فروشش به جرعهای نخرید عجایب ره عشق ای …
…
continue reading
ر
راه هنرمند | پادکستی درباره خلاقیت


در ساعات پایانی سال ۱۴۰۰ در این اپیزود از تجربههای شخصی خودم براتون گفتم که در سفر خلاقیت راه هنرمند کسب کردم. همینطور از نحوهٔ هدفگذاری خودم برای سال جدید صحبت کردم. امیدوارم گوش کنید و استفاده ببرید. آی دی من در تلگرام: @mhavaee وبسایت من: mhavaee.com برای حمایت از پادکست راه هنرمند به وبسایت من مراجعه کنید و دکمه حمایت را در پایین صفحه بزنید.…
…
continue reading
صفحات صبحگاهی چیست؟ چرا روزانه و اول صبح آنها را مینویسیم؟ چه تاثیری در خلاقیت و بهبود وضع روحی ما دارد؟ در وبسایت من بیشتر درباره صفحات صبحگاهی بخوانید: https://mhavaee.com/blog/
…
continue reading
یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد به وداعی دل غمدیدۀ ما شاد نکرد آن جوانبخت که میزد رقم خیر و قبول بندۀ پیر ندانم ز چه آزاد نکرد کاغذین جامه به خوناب بشویم که فلک رهنمونیم به پای علم داد نکرد دل به امید صدایی که مگر در تو رسد نالهها کرد در این کوه که فرهاد نکرد سایه تا بازگرفتی ز چمن، مرغ سحر آشیان در شکن طرۀ شمشاد نکرد شاید ار پیک صبا از تو …
…
continue reading
توی این اپیزود با شما درباره خلاقیت و ضرورت اون توی زندگیهامون صحبت میکنم. اصلا چرا باید خلاق باشیم و چرا هنر رو یه تجمل نمیدونیم بلکه ضرورت زندگی امروز میدونیم. کد تخفیف خرید کتاب راه هنرمند و باقی کتابهای جولیا کامرون از سایت ایران کتاب: mhavaee آدرس وبسایت من: mhavaee.com آی دی اینستاگرام من: maedehavaee کانال تلگرام: mhavaeedotcom با ارسا…
…
continue reading
توی اپیزود صفرم، پادکست راه هنرمند و خودم رو بهتون معرفی میکنم. پادکست راه هنرمند، سفر بازیابی خلاقیت ماست. راه هنرمند نام کتابی از جولیا کامرون برای بازیابی خلاقیت هست. همسفر راه خلاقیت شوید. خرید کتابهای جولیا کامرون از سایت ایران کتاب با کد تخفیف: mhavaee با من در تماس باشید: آیدی تلگرام من: mhavaee از شنیدن نظرات و پیشنهادات و تشویقها و انت…
…
continue reading
یا رب این شمع دلافروز ز کاشانۀ کیست جان ما سوخت بپرسید که جانانۀ کیست حالیا خانهبرانداز دل و دین من است تا همآغوش که میباشد و همخانۀ کیست بادۀ لعل لبش — کز لب من دور مباد — راح روح که و پیمان ده پیمانۀ کیست دولت صحبت آن شمع سعادتپرتو بازپرسید خدا را که به پروانۀ کیست میدمد هرکسش افسونی و معلوم نشد که دل نازک او مایل افسانۀ کیست یا رب آن شاهو…
…
continue reading
به بینالنهرین ـ که در زبان فارسی بهش «میانرودان» هم میگن ـ لقب «گهوارهی تمدن» رو دادهاند. این تمدن رو قدیمیترین و بزرگترین تمدن جهان باستان میدونند. دستآوردهای این تمدن نه تنها تاریخ هنر، که موضوع اصلی این پادکست هست، بلکه تاریخ بشر رو متحول کرد. در این قسمت ضمن اینکه در موردِ دو امپراطوری بزرگ بینالنهرین، ینی بابل و آشور صحبت کردیم، به سرا…
…
continue reading
طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف گر بکشم زهی طرب ور بکشد زهی شرف طرف کرم ز کس نبست این دل پر امید من گرچه سخن همی برد قصۀ من به هر طرف از خم ابروی توام هیچ گشایشی نشد وه که در این خیال کج عمر عزیز شد تلف ابروی دوست کی شود دستکش خیال من کس نزدهست از این کمان تیر مراد بر هدف چند به ناز پرورم مهر بتان سنگدل یاد پدر نمیکنند این پسران ناخلف من به خی…
…
continue reading
به بینالنهرین ـ که در زبان فارسی بهش «میانرودان» هم میگن ـ لقب «گهوارهی تمدن» رو دادهاند. این تمدن رو قدیمیترین و بزرگترین تمدن جهان باستان میدونند. دستآوردهای این تمدن نه تنها تاریخ هنر، که موضوع اصلی این پادکست هست، بلکه تاریخ بشر رو متحول کرد. نویسنده: حنا طباطبایی گوینده: نگین شیدوش پالایش صوتی و صداگذاری: روزبه ملکی طراح گرافیک: نیلوفر …
…
continue reading
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت گر نکتهدان عشقی خوش بشنو این حکایت بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم یا رب مباد کس را مخدوم بیعنایت رندان تشنه لب را جامی نمیدهد کس گویی ولیشناسان رفتند از این ولایت در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کآنجا سرها بریده بینی بیجرم و بیجنایت چشمت به غمزه ما را خون خورد و میپسندی جانا روا نباشد خونریز را حمایت در این ش…
…
continue reading
ای پیک راستان خبر سرو ما بگو احوال گل به بلبل دستان سرا بگو بر این فقیر قصۀ آن محتشم بخوان با این گدا حکایت آن پادشا بگو ما محرمان خلوت انسیم غم مخور با یار آشنا سخن آشنا بگو بر هم چو میزد آن سر زلفین مشکبار با ما سر چه داشت؟ ز بهر خدا بگو هرکس که گفت خاک ره او نه توتیاست گو این سخن معاینه در چشم ما بگو هان بر در است قصۀ ارباب معرفت رمزی برو بپرس …
…
continue reading
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت آری به اتفاق جهان میتوان گرفت افشای راز خلوتیان خواست کرد شمع شکر خدا که سر دلش در زبان گرفت زین آتش نهفته که در سینه من است خورشید شعلهایست که در آسمان گرفت میخواست گل که دم زند از رنگ و بوی دوست از غیرت صبا نفسش در دهان گرفت آسوده بر کنار چو پرگار میشدم دوران چو نقطه عاقبتم در میان گرفت آن روز شوق ساغر می خرمنم ب…
…
continue reading
ساقی بیار باده که ماه صیام رفت درده قدح که موسم ناموس و نام رفت وقت عزیز رفت بیا تا قضا کنیم عمری که بی حضور صراحی و جام رفت مستم کن آنچنان که ندانم ز بیخودی در عرصۀ خیال که آمد کدام رفت بر بوی آن که جرعۀ جامت به ما رسد در مصطبه دعای تو هر صبح و شام رفت دل را که مرده بود حیاتی به جان رسید تا بویی از نسیم میاش در مشام رفت زاهد غرور داشت سلامت نبر…
…
continue reading
بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش وین سوخته را محرم اسرار نهان باش زان باده که در میکده عشق فروشند ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش در خرقه چو آتش زدی ای عارف سالک جهدی کن و سرحلقۀ رندان جهان باش دلدار که گفتا به توام دل نگران است گو میرسم اینک به سلامت نگران باش خون شد دلم از حسرت آن لعل روانبخش ای درج محبت به همان مهر و نشان باش تا بر دلش از غ…
…
continue reading
هزار دشمنم ار میکنند قصد هلاک گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک مرا امید وصال تو زنده میدارد وگرنه هر دمم از هجر توست بیم هلاک نفس نفس اگر از باد نشنوم بویش زمان زمان چو گل از غم کنم گریبان چاک رود به خواب دو چشم از خیال تو هیهات بود صبور دل اندر فراق تو حاشاک اگر تو زخم زنی به که دیگری مرهم و گر تو زهر دهی به که دیگری تریاک بضرب سیفک قتلی حیاتنا …
…
continue reading
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد این تطاول که کشید از غم هجران بلبل تا سراپردۀ گل نعره زنان خواهد شد گر ز مسجد به خرابات شدم خرده مگیر مجلس وعظ دراز است و زمان خواهد شد ای دل ار عشرت امروز به فردا فکنی مایۀ نقد بقا را که ضمان خواهد شد ماه شعبان منه از دست…
…
continue reading
صبا به تهنیت پیر میفروش آمد که موسم طرب و عیش و ناز و نوش آمد هوا مسیحنفس گشت و باد نافهگشای درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد تنور لاله چنان برفروخت باد بهار که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد به گوش هوش نیوش از من و به عشرت کوش که این سخن سحر از هاتفم به گوش آمد ز فکر تفرقه بازآی تا شوی مجموع به حکم آن که چو شد اهرمن سروش آمد ز مرغ صبح ندانم که س…
…
continue reading
سحرم دولت بیدار به بالین آمد گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد مژدگانی بده ای خلوتی نافه گشای که ز صحرای ختن آهوی مشکین آمد گریه آبی به رخ سوختگان بازآورد ناله فریادرس عاشق مسکین آمد مرغ دل باز هوادار کمان ابروییست ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد ساقیا می بده و غم مخور از دشمن و دوست که…
…
continue reading
دورهی نوسنگی بشارتِ آغاز تمدن است و شاهدِ یک تغییر بزرگ و گسترده در سبک زندگی در سراسر جهان هستیم. عصر یخبندان تموم شده، زمین داره گرم میشه، زمینها بارورشدن، جنگلها سبز شدن، خبری از غارنشینی و هنر غار نیست و انسان شکارگر دورهگردِ گذشته، داره یک زندگی مستقرمبتنی بر کشاورزی و پرورش حیوانات اهلی رو شروع میکنه. نویسنده: حنا طباطبایی گوینده: نگین ش…
…
continue reading
خرّم آن روز کز این منزل ویران بروم راحت جان طلبم وز پی جانان بروم گرچه دانم که به جایی نبرد راه غریب من به بوی سر آن زلف پریشان بروم دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم چون صبا با تن بیمار و دل بیطاقت به هواداری آن سرو خرامان بروم در ره او چو قلم گر به سرم باید رفت با دل زخمکش و دیدۀ گریان بروم نذر کردم گر از این غم بهد…
…
continue reading
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست سر فرا گوش من آورد به آواز حزین گفت ای عاشق دیرینۀ من خوابت هست عاشقی را که چنین بادۀ شبگیر دهند کافر عشق بود گر نشود باده پرست برو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیر که ندادند جز این تحفه به ما روز الست آن چه او ر…
…
continue reading
زلفت هزار دل به یکی تاره مو ببست راه هزار چارهگر از چار سو ببست تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان بگشود نافهای و در آرزو ببست شیدا از آن شدم که نگارم چو ماه نو ابرو نمود و جلوهگری کرد و رو ببست ساقی به چند رنگ می اندر پیاله ریخت این نقشها نگر که چه خوش در کدو ببست یا رب چه غمزه کرد صراحی که خون خم با نعرههای قلقلش اندر گلو ببست مطرب چه پرده ساخت…
…
continue reading
از ۱۵ هزار سال پیش به تدریج آب و هوای کرهی زمین رو به گرمتر شدن رفت که این گرم شدنِ تدریجی تا همین امروز هم ادامه داره. به این ترتیب اون عاملی که انسانها رو به غارها کشونده بود داشت از بین میرفت و همین هم باعث شد انسانها علاوه بر شکار، کم کم برای دورههای طولانیترِ جمع آوری غذا به محیط بیرون سرازیر بشن. هنر دورهی میانهسنگی منعکس کنندهی این …
…
continue reading
روشنی طلعت تو ماه ندارد پیش تو گل رونق گیاه ندارد گوشۀ ابروی توست منزل جانم خوشتر از این گوشه پادشاه ندارد تا چه کند با رخ تو دود دل من آینه دانی که تاب آه ندارد شوخی نرگس نگر که پیش تو بشکفت چشم دریده ادب نگاه ندارد دیدم و آن چشم دل سیه که تو داری جانب هیچ آشنا نگاه ندارد رطل گرانم ده ای مرید خرابات شادی شیخی که خانقاه ندارد خون خور و خامش نشین ک…
…
continue reading
طفیل هستی عشقاند آدمی و پری ارادتی بنما تا سعادتی ببری بکوش خواجه و از عشق بینصیب نباش که بنده را نخرد کس به عیب بیهنری می صبوح و شکرخواب صبحدم تا چند به عذر نیمشبی کوش و گریۀ سحری تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرینکار که در برابر چشمی و غایب از نظری هزار جان مقدس بسوخت زین غیرت که هر صباح و مسا شمع مجلس دگری ز من به حضرت آصف که میبرد پیغام؟ که …
…
continue reading
وقتی میگیم پارینهسنگی، داریم از یه چیزی حدود دو و نیم میلیون تا پونزده هزار سال پیش حرف میزنیم. آثار این دوره که همشون هم به شکل نقاشی هستن روی در و دیوار غارهایی که در واقع محل زندگی آدمهای اون دوره بودن، پیدا شدن. ما در این قسمت راجع به این نقاشیها حرف میزنیم. نویسنده: حنا طباطبایی گوینده: نگین شیدوش پالایش صوتی و صداگذاری: روزبه ملکی طراح گر…
…
continue reading
تو این صحنهی سیرک و توی بیشتر تفریحات ما چیزی متوقف میشه، یخ میزنه! ویدیوی کوتاه از جزییات نقاشی: اینستاگرام توییتر
…
continue reading
رواق منظر چشم من آشیانۀ توست کرم نما و فرود آ که خانه خانۀ توست به لطف خال و خط از عارفان ربودی دل لطیفههای عجب زیر دام و دانۀ توست دلت به وصل گل ای بلبل سحر خوش باد که در چمن همه گلبانگ عاشقانۀ توست علاج ضعف دل ما به لب حوالت کن که این مفرّح یاقوت در خزانۀ توست به تن مقصرم از دولت ملازمتت ولی خلاصۀ جان خاک آستانۀ توست من آن نیم که دهم نقد دل به ه…
…
continue reading
راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست آنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیست هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست ما را ز منع عقل مترسان و می بیار کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست از چشم خود بپرس که ما را که میکشد جانا گناه طالع و جرم ستاره نیست او را به چشم پاک توان دید چون هلال هر دیده جای جلوۀ آن ماهپاره نیست فرصت شم…
…
continue reading
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو دادهای ما را شکرفروش که عمرش دراز باد چرا تفقدی نکند طوطی شکرخا را غرور حسنت اجازت مگر نداد ای گل که پرسشی نکنی عندلیب شیدا را به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر به بند و دام نگیرند مرغ دانا را ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست سهیقدان سیهچشم ماهسیما را چو با حبیب نشینی و باده پیمایی به یاد د…
…
continue reading
سمنبویان غبار غم چو بنشینند بنشانند پریرویان قرار از دل چو بستیزند بستانند به فتراک جفا دلها چو بربندند بربندند ز زلف عنبرین جانها چو بگشایند بفشانند به عمری یک نفس با ما چو بنشینند برخیزند نهال شوق در خاطر چو برخیزند بنشانند سرشک گوشهگیران را چو دریابند در یابند رخ مهر از سحرخیزان نگردانند اگر دانند ز چشمم لعل رمانی چو میخندند میبارند ز روی…
…
continue reading
ویدیو کوتاه جزئیات نقاشی رو اینجا ببینید خودنگاره با موهای قیچیشده فریدا کالو ۱۹۴۰
…
continue reading
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل شاه ترکان فارغ است از حال ما کو رستمی در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست ریش باد آن دل که با درد تو خو…
…
continue reading
جنگل سنگ هوآنگ یوکسینگ ۲۰۱۹
…
continue reading
دل از من برد و روی از من نهان کرد خدا را با که این بازی توان کرد شب تنهاییام در قصد جان بود خیالش لطفهای بیکران کرد چرا چون لاله خونیندل نباشم که با ما نرگس او سر گران کرد که را گویم که با این درد جانسوز طبیبم قصد جان ناتوان کرد بدان سان سوخت چون شمعم که بر من صراحی گریه و بربط فغان کرد صبا گر چاره داری وقت وقت است که درد اشتیاقم قصد جان کرد م…
…
continue reading
ما درس سحر در ره میخانه نهادیم محصول دعا در ره جانانه نهادیم در خرمن صد زاهد عاقل زند آتش این داغ که ما بر دل دیوانه نهادیم سلطان ازل گنج غم عشق به ما داد تا روی در این منزل ویرانه نهادیم در دل ندهم ره پس از این مهر بتان را مهر لب او بر در این خانه نهادیم در خرقه از این بیش منافق نتوان بود بنیاد از این شیوه رندانه نهادیم چون میرود این کشتی سرگشته …
…
continue reading
گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس زین چمن سایۀ آن سرو چمان ما را بس من و همصحبتی اهل ریا؟ دورم باد از گرانان جهان رطل گران ما را بس قصر فردوس به پاداش عمل میبخشند ما که رندیم و گدا دیر مغان ما را بس بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان گر شما را نه بس این سود و زیان ما را بس یار با ماست چه ح…
…
continue reading
بنال بلبل اگر با منت سر یاری است که ما دو عاشق زاریم و کار ما زاری است در آن زمین که نسیمی وزد ز طرۀ دوست چه جای دم زدن از نافههای تاتاری است بیار باده که رنگین کنیم جامۀ زرق که مست جام غروریم و نام هشیاری است خیال زلف تو پختن نه کار هر خامی است که زیر سلسله رفتن طریق عیاری است لطیفهای است نهانی که عشق از او خیزد که نام آن نه لب لعل و خط زنگاری ا…
…
continue reading
دوش رفتم به در میکده خواب آلوده خرقه تردامن و سجاده شراب آلوده آمد افسوسکنان مغبچۀ بادهفروش گفت بیدار شو ای رهرو خوابآلوده شستوشویی کن و آنگه به خرابات خرام تا نگردد ز تو این دیر خراب آلوده به هوای لب شیرینپسران چند کنی جوهر روح به یاقوت مذاب آلوده به طهارت گذران منزل پیری و مکن خلعت شیب چو تشریف شباب آلوده پاک و صافی شو و از چاه طبیعت بهدر آ…
…
continue reading
خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت به قصد جان من زار ناتوان انداخت نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت به یک کرشمه که نرگس به خودفروشی کرد فریب چشم تو صد فتنه در جهان انداخت شراب خورده و خوی کرده میروی به چمن که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت به بزمگاه چمن دوش مست بگذشتم چو از دهان توام غنچه در گمان انداخت بنفشه طره …
…
continue reading